عکس

عکس ناب-متن ناب و هر چیز ناب دیگه

عکس

عکس ناب-متن ناب و هر چیز ناب دیگه

عناوین یادداشت‌ها

  • ترانه ی ( شب یلدا ) برای تو قشنگ مهربونم جمعه 30 آذر‌ماه سال 1386 23:57
    همیشه سلام نازنینم این شب قشنگُ پیشاپیش بهت تبریک میگم شبِ یلدا یه شبِ خیسِ خزونى یه شبِ زردِ گلایل شبِ رقصیدنِ شبنم رو تنِ مخملىِ گُل شبِ امتدادِ مهتاب شبِ )گیس‏بلندِ( یلدا منو مى‏بره به قصه منو مى‏بره به رویا تو عبور تُردِ لحظه مى‏شنوم صداى پاتُ مى‏شنوم طنینِ سبزِ انتشارِ خنده‏هاتُ تو فراوونىِ حیرت منو آینه و تماشا...
  • تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم پنج‌شنبه 29 آذر‌ماه سال 1386 01:45
    تو را به جای همه کسانی که نشناخته ام دوست می دارم تو را به خاطر عطر نان گرم برای برفی که اب می شود دوست می دارم تو را برای دوست داشتن دوست می دارم تو را به جای همه کسانی که دوست نداشته ام دوست می دارم تو را به خاطر دوست داشتن دوست می دارم برای اشکی که خشک شد و هیچ وقت نریخت لبخندی که مهو شد و هیچ گاه نشکفت دوست می...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 20 آبان‌ماه سال 1386 20:17
    حالیا عشوه عشق تو ز بنیادم برد تا دگر باره حکیمانه چه بنیاد کند برای دیدن عکس در اندازه بزرگتر بروی آن کلیک کنین Camera: Nikon D80 سرعت شاتر( Exposure: 0.002 sec (1/640) دیافراگم Aperture: f/6.3 Focal Length: 135 mm حساسیت سنسوز ISO Speed: 100 جبران نور دهی Exposure Bias: 0/6 EV
  • پروانه - سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 16:48
    این عکسو چند روز پیش گرفتم Camera: Nikon D80 Exposure: 0.002 sec (1/640) Aperture: f/6.3 Focal Length: 135 mm ISO Speed: 100 Exposure Bias: 0/6 EV
  • چت با قرآن دوشنبه 2 مهر‌ماه سال 1386 01:42
    گفتم: خسته‌ام گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله .:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::. گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::. گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::....
  • در سینه ات نهنگی می تپد! یکشنبه 11 شهریور‌ماه سال 1386 17:48
    این که مدام به سینه ات می کوبد، قلب نیست؛ ماهیِ کوچکی است که دارد نهنگ می شود. ماهی کوچکی که طعم تُنگ آزارش می دهد و بوی دریا هوایی اش کرده است. قلب ها همه نهنگانند در اشتیاق اقیانوس. اما کیست که باور کند در سینه اش نهنگی می تپد؟! آدم ها ماهی ها را در تُنگ دوست دارند و قلب ها را در سینه. اما ماهی وقتی در دریا شناور شد...
  • خبر آمد خبری در راه است جمعه 2 شهریور‌ماه سال 1386 21:07
    خبر آمد خبری در راه است سرخوش آن دل که از آن آگاه است شاید این جمعه بیاید شاید پرده از چهره گشاید شاید دست افشان پای کوبان میروم بر در سلطان خوبان میروم میروم بار دگر مستم کند بی سر و بی پا و بی دستم کند میروم کز خویشتن بیرون شوم در پی لیلا رخی مجنون شوم هر که نشناسد امام خویش ر بر که بسپارد زمان خویش را با همه لحن...
  • حلقه ای از زنجیره ترویج سبک زندگی آمریکایی دوشنبه 29 مرداد‌ماه سال 1386 13:47
    باربی نماد یک زن 19- 20 ساله است. باربی از شخصیت یک زن ولگرد خیابانی آلمانی به نام لی لی گرفته شده است. مقدمه: تأمل در باب چگونه زیستن مساله ای است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول ساخته و از گذشته های دور تاکنون متفکران و اندیشمندان بسته به جهان بینی و مبانی فکری خویش پاسخ های گوناگونی را در این زمینه ارائه نموده...
  • تولد من سه‌شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1386 01:04
    میگم حالا که اومدنمون اینجا زوری بوده لاقل حالشو میتونیم با اختیار ببریم - چشن تولد یا جشن اینکه یه سال به تولد دوباره نزدیک میشم مبارک خودم به خودم تبریک میکن اخره خود تحویلیه و لی خوب شادی داره دیگه ادم یه سال به خانه آخرت نزدیک تر میشه - شاد باشید وشادی آفرین
  • پرتوی از فضایل امیرالمومنین از منظر اهل سنت چهارشنبه 3 مرداد‌ماه سال 1386 17:36
    میلاد امام اول - تنها ترین مرد بر همه دوستان مبارک " ای سروران من ، در مقام ثنا و ستایش شما توان آن را ندارم که فضائلتان را به شماره آورم و درمدحتان به عمق عظمت شما نمی رسم ." ( فرازی از زیارت جامعه کبیره ) امیرالمؤمنین (ع) مظهرالعجائب و معجزه بزرگ الهی است که عقل ها درشناخت وجوه وجود مقدسش حیرانند و دوست و دشمن مدیحه...
  • روز مادر پنج‌شنبه 14 تیر‌ماه سال 1386 12:20
    باغبان هستی: مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد. باغبان هستی: مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که...
  • در سوگ هستی یکشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1386 23:57
    در سوگ هستی یا ممتحنة امتحنک اللَّه الذى خلقک قبل ان یخلقک، فوجدک لما امتحنک صابرة، و زعمنا انَّا لک اولیاء و مصدِّقون، و صابرون لکلِّ ما اتانا به ابوک صلى اللَّه علیه و اله، و اتى به وصیُّه، فانَّا نسئلک ان کنَّا صدَّقناک، الا الحقتنا بتصدیقنا لهما، لنبشر انفسنا بانَّا قد طهرنا بولایتک. و مستحب است نیز آنکه بگوید:...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1386 10:35
    مسجد امام - میدان نقش جهان مسجد امام - میدان نقش جهان مسجد شیخ لطف الله مسجد شیخ لطف الله
  • عکس یکشنبه 23 اردیبهشت‌ماه سال 1386 10:59
    عکسهای آبشار نیاسرم کاشان - بهار ۸۶ برای دیدن عکس در اندازه بزرگ روی ان کلیک کنید
  • بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم / همه تن چشم شدم خیره به دن جمعه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1386 12:12
    بی تو ، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم ! در نهانخانه جانم گل یاد تو درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آید که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو...
  • [ بدون عنوان ] دوشنبه 27 فروردین‌ماه سال 1386 11:50
    مدرسه چهار باغ اصفهان عکسها کار های خودمه مربوط به نوروز ۸۶ از مدرسه چهار باغ اصفهان برای دیدن عکسها در اندازه بزرگ روی عکس کلیک کنید
  • [ بدون عنوان ] جمعه 17 فروردین‌ماه سال 1386 06:49
    ستاره بدر خشید ماه مجلس ماه شد در زمان تاریخ همش پر نا امیدی همش عاشق بت ها بودن یک منجی یک تمام کننده بت شکن ابراهیم یک عصا بدست همچون موسی یک شفا دهنده مسیح صبور چون یعقوب زیبا چون یوسف می یاد چان می اید دشمان با کلاغ سرشان مشکند کاغ شرک تر ک مخورد اتش نفاق خاموش مشود ای تارخ امروز سیاه نیستی سبزی چون او امد او نسل...
  • نهم ربیع الاول پنج‌شنبه 9 فروردین‌ماه سال 1386 10:01
    نهم ربیع الاول سالروز آغاز ولایت و امامت و زعامت آخرین سحاب رحمت و یگانه ذریه ذخیره دودمان آل طاها ، حضرت مهـدی مـوعـود (عج) بر منتظران و چشم انتظــاران ظهــور تبریک و تهنیت باد . مهدیا! جانها، شورانگیز از یاد دلربای توست. شقایق های شادی بشر، در شبستان شیدایی تو می کاود و شایسته ترین بندگان خدا، شب ها و روزها، شرط...
  • [ بدون عنوان ] سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1385 13:15
    یا مقلب القلوب و الابصار یا مدبر اللیل و النهار یا محول الحول و الاحوال حول حالنا الی احسن الحال عید نوروز رو به همگی تبریک میگم امید وارم سال پر از شادی و موفقیت داشته باشید
  • نامه های خط خطی -( هفته سوم - قسمت سوم) پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1385 00:37
    از آن خداوند است نیکوترین نامها . او را بدان نامها بخوانید .(اعراف آیه ۱۸۰ ) خدایا ! سه هفته از دوستی مان میگذرد . اما من هنوز گیجم ؛ گیج این دوستی . راستش من یک مشکل دارم. آخر چجوری بگویم . دوتا دوست باید خوب همدیگر رابشناسند ؛‌و گرنه هیچ وقت نمی توانند دوستان خوبی برای هم باشند مگر نه ؟ تو مرا خوب میشناسی ؛ چون خودت...
  • نامه های خط خطی -( هفته دوم- قسمت دوم) چهارشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1385 23:30
    خدایا ! یک هفته از دوستی ما میگذرد ومن همه اش به این موضوع فکر میکنم که مگر می شود آدم با خدا دوست شود . آخر تو خیلی بزرگی ومن خیلی کوچکم. اما من یاد حضرت ابراهیم افتادم . یادم افتاد که تو بهش گفته بودی خلیل یعنی دوست و خلیل الله یعنی دوست خدا . پس حضرت ابراهیم دوستت بوده . اما او پیامبر بود . من که پیامبر نیستم ....
  • نامه های حط حطی( هفته اول - قسمت اول ) یکشنبه 29 بهمن‌ماه سال 1385 09:55
    خدایا من همانی هستم که وقت و بی وقت مزاحمت می شوم ؛ همانی که وقتی دلش می گیرد و بغضش می ترکد ، می اید سراغت . من همانی ام که همیشه دعاهای عجیب غریب میکند و چشمهایش را می بندد و میگوید : ((من این حرف ها سرم نمی شود . باید دعایم را مستجاب کنی .)) همانی که گاهی لج می کند و گاهی خودش را برایت لوس میکند ؛ همانی که نمازهایش...
  • لیلی نام تمام دختران زمین است شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1385 15:00
    خدا گفت: زمین سرد است . چه کسی میتواند زمین را گرم کند ؟ لیلی گفت : من خدا شعله ای به او داد . لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت . سینه اش آتش گرفت . خدا لبخند زد لیلی هم خدا گفت : شعله را خرج کن . زمینم را به آتش بکش لیلی خود را به آتش کشید . خدا سوختنش را تماشا می کرد. لیلی گر می گرفت . خدا حظ میکرد . لیلی میترسید . می...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 8 بهمن‌ماه سال 1385 17:12
    چگونه با انگشت از کلمات اقایانوسی را می توان پیمانه کرد؟ بگذار بگویم خون تو در اشک ما تداوم یافت و اشک ما تداوم یافت شمشیر شد در چشمخانه ستم نشد تو قران سرخی ((خون ایه)) های دلاوریت را بر پوست کشیده صحرا نوشتی و نوشتارها مزرعه یی شد با خوشه های سرخ و هر ساقه دستی و داسی و شمشیری ریشه ستم را وجین کرد واینک مشتعل می کند...
  • تصـــــاویر حرم حضرت امام حسین علیه الســــلام زنده و مستقیــم جمعه 29 دی‌ماه سال 1385 15:24
    السلام علیک یا باعبدالله الحسین تصـــــاویر حرم حضرت امام حسین علیه الســــلام زنده و مستقیــم چگونه با انگشت از کلمات اقایانوسی را می توان پیمانه کرد؟ بگذار بگویم خون تو در اشک ما تداوم یافت و اشک ما تداوم یافت شمشیر شد در چشمخانه ستم نشد تو قران سرخی ((خون ایه)) های دلاوریت را بر پوست کشیده صحرا نوشتی و نوشتارها...
  • بازی زمستانی چهارشنبه 20 دی‌ماه سال 1385 18:55
    همه چیز ازگفتن خاطره های شیرین شب یلدا شروع شد واولین ساعات زمستان،وحالا این سنت به وبلاگها و دنیای مجازی هم سرایت کرده. هرچند ناخواسته اما خوب لطف دوستان شامل حال من هم شد وبه بازی زمستانی دعوت شدم. خصوصیات: من یکم با بقیه متفاوتم مثلا از قورمه سبزی خوشم نمیاد اخ میمیرم واسه بستنی - پیتزا همبر و هات داگو و لازانیا هم...
  • [ بدون عنوان ] یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 11:52
    عید غدیر بر شما وخانواده محترمتون مبارک باد - غدیر خم ریشه در دوران رسالت پیامبر(ص) دارد واقعه غدیر خم بدون مقدمه نبوده و جریانی برخاسته از یک داده وحیانی یا داده های دینی و ریشه دار در خردورزی پیامبرانه بوده است، در واقع غدیر خم ریشه در دوران رسالت پیامبر (ص) دارد. دکتر سید علیرضا واسعی رئیس پژوهشکده تاریخ و سیره اهل...
  • به یاد خواننده خوب و توانای کشور نا صر عبدالهی یکشنبه 10 دی‌ماه سال 1385 14:24
    یکی از همین روزای گم شده یکی از همین روزای بی نشون تو همین ثانیه های در بدر تو همین دقیقه های نیمه جون تو میای میای به دادم میرسی تو میای که گریه خوابم نکنه شب خستگی به رویم نرسه صبح آینه جوابم نکنـــــه تو همین شبای بی تو بی سحر تو میای ستاره در بدر نشه تو میای آینه آروم بگیره شب عاشقا با گریه سر نشه تو که بودنت امید...
  • مناجات سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1385 22:53
    خدایا آبروی من را به توانگری نگه دار و شخصیت من را با تنگدستی از بین مبر تا مبادا از روزی خوارانت روز ی بخواهم و از آفریدههای بدکردار طلب مهربانی کنم و در حالتی قرار گیرم که به تعریف وتمجید کسی که به من چیزی داده بپردازم و از کسی که مرا از امکاناتی منع کرده بد گویی کنم ..............
  • صبر پنج‌شنبه 23 آذر‌ماه سال 1385 00:15
    مرد تصمیمش را گرفته بود می خواست اموالش را بفروشد و در تجارت به کار اندازد . هر شب دعا می کرد : خدایا کمکم کن تا در تجارت موفق شوم... اما هر چه بیشتر تلاش می کرد کمتر موفق میشد تا اینکه بالاخره توانست آنها را با قیمت بالایی بفروشد و عاقبت چنان غرق در ثروت شد که از همه چیز و همه کس برید . از تنهایی به خدا پناه برد و...